| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
حسابداری ذهنی!
در زوریخ از دور دیدم که یک مامور پلیس، یک برگه جریمه را زیر برفپاککن ماشینم گذاشت. بله، در جای ممنوع پارک کرده بودم. تمام جاپارکها پر بودند، عجله داشتم و پیداکردن جاپارک قانونی در مرکز زوریخ دشوار.
برای یک لحظه میخواستم بروم و برایش توضیح بدهم. خودم را مقابل آن مامور تصور کردم. درحالیکه نفسنفس میزنم و موهایم بههم ریخته، سعی میکنم که او را متقاعد کنم که وضعیتم را درک کند، اما بیخیالش شدم. سالها کسب تجربه به من یاد داده که چنین کارهایی تنها باعث میشود احساس حماقت کنید، حقیر به نظر بیایید و آخر سر آرامشتان را هم از دست بدهید.
پیشتر برگههای جریمه پارک ممنوع برآشفتهام میکردند، اما این روزها با لبخند آنها را پرداختشان میکنم. هزینهاش را از یک حساب بانکی میپردازم که برای کمکهای مالی در نظر گرفتهام. هر ماه ۵۰ دلار برای کارهای خیر کنار میگذارم و جریمههایم را هم از همان محل میپردازم.
در دنیای روانشناسی این ترفند ساده بهعنوان حسابداری ذهنی شناخته میشود. من این را از ریچارد تیلر، یکی از بنیانگذاران اقتصاد رفتاری، وام گرفتهام.
حسابداری ذهنی یکی از مغالطههای منطقی کلاسیک بهشمار میآید. مردم بسته به آنکه پول را از کجا بهدست آوردهاند با آن رفتار متفاوتی دارند. بههمین خاطر است که روی مبلغی که در خیابان پیدا میکنید، در مقایسه با پولی که برایش زحمت کشیدهاید، کمتر حساسیت دارید و سریعتر و سهلانگارانهتر خرجش میکنید.
مثال برگ جریمه پارکممنوع نشان میدهد که چهطور میتوانید از این مغالطه منطقی به سود خودتان استفاده کنید. درواقع شما بهخاطر آرامش ذهنیتان عمدا خودتان را فریب میدهید.
فرض کنید کیف پولتان را در یک سفر به یک مکان گم کردهاید و دقایقی بعد آن را پیدا میکنید و میبینید که همهچیز سر جای خودش هست بهجز پولها. آیا به این اتفاق به چشم یک دزدی نگاه میکنید یا یکجور کمک مالی به کسی که احتمالا وضعیتش بسیار بدتر از شماست؟
هرچهقدر هم با ذهنتان کلنجار بروید نمیتوانید این واقعیت که پولتان به سرقت رفته است را تغییر دهید، اما آنچه میتوانید تغییر دهید، اهمیت اتفاقات پیشآمده و تعبیرتان از ماجراست.
داشتن یک زندگی خوب تا حد زیادی به تفسیر سازنده از وقایع بستگی دارد. من همیشه در ذهنم درصدی به قیمتهای رستورانها و فروشگاهها اضافه میکنم. اگر یک لیوان نوشیدنی پنجهزار تومان برایم خرج داشته باشد، لازم است که برای هزینهکرد هفت هزار تومان برای آن، درآمد داشته باشم. این یک نمونه مفید از حسابداری ذهنی است تا بتوانم مخارجم را مدیریت کنم.
من ترجیح میدهم هزینه هتل و رستوران را از قبل پرداخت کنم. بهاینترتیب روبهروشدن با صورتحساب در روز پایانی سفر، لذتم را خراب نمیکند. دنیل کانمن، برنده نوبل، این اثر را قاعدهی اوج- پایان (Peak-end rule) مینامد. شما نقطه اوج و پایان تعطیلات خود را بهخاطر خواهید داشت. پس اول پرداخت کنید، بعدا استفاده کنید. این نوعی حسابداری ذهنی است که زهر پرداخت پول را میگیرد.
هنر خوبزندگیکردن
رولف دوبلی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
ترفندهایی که کسب وکارهای خرد و مصرفی برای بیشتر خرج کردن مشتری به کار می گیرند:
1- هدیه رایگان: هیچ چیز در دنیا رایگان نیست، محصول اصلی را با دیگر محصولات مشابه مقایسه کنید، می بینید که هدیه شما شاید خیلی هم گران باشد.
2- یکی بخر دو تا ببر: مشابه حالت پیشین باید قیمت بالای همان محصول خریداری شده را هم در نظر داشت. البته می شود فرض کرد در نگاه شرکت و از نظر حسابداری این کار به گردش بیشتر موجودی و کاهش ذخیره انبار می انجامد که در شرایط تورمی یا هزینه بالای انبارداری ترفند موثری است.
3- کمیابی: با عبارت هایی نظیر "چند قلم دیگر بیشتر نمانده است"، "به هر نفر فقط دو تا" و مانند آن حس ضرورت در مشتری تحریک می شود، خود را در برابر قفسه های رو به خالی شدن در فروشگاه تصور کنید، محرک خوبی نیست؟
4- انتظار در صف: در فرنگ گاهی مجبورید از شب تا صبح برای یک خرید عالی پشت در فروشگاه ها بخوابید یا در جاهای دیگر در صف انتظار بکشید، خستگی باعث می شود که توان شما کاهش یابد و بدون تمرکز کافی نسبت به کوچکترین پیشنهاد تخفیف واکنش نشان دهید و خرید را انجام دهید.
5- تخفیف های قابل توجه: کافی است درصد قابل توجهی تخفیف ارائه کنند تا دست وپای مشتری برای خرید سست شود، نوعی حس زیان بالقوه از نخریدن به مشتری وارد می شود، بدون آنکه از قیمت اولیه که تخفیف روی آن اعمال شده است خبر داشته باشد. هرچند در ایران نیاز به تایید اتحادیه برای ارائه چنین تخفیف هایی است، ولی راه برای دور زدن زیاد است. گفته شده است اگر این تخفیف در جاهایی مانند داروخانه به صورت دستنویس باشد اثرش بیشتر هم هست.
6- محرک های روانی: بیرون آمدن از یک فروشگاه با سبد خالی برای مشتری جالب نیست، به ویژه در فروشگاه های بزرگ و در مسیر خروج بسیاری از اقلام کوچک و ارزان را در دسترس شما می گذارند، وقتی در صف پرداخت هستید، مراقب قفسه های دلفریب اطراف باشید.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ویژگی های یک حسابدار موفق
یک حسابدار واقعا موفق در دنیای کسب و کار ویژگی های مشخصی دارد. حسابداری که کل ویژگی های زیر را داشته باشد کمیاب است اما اکثر حسابداران موفق بسیاری از این ویژگی ها رادارند.
1 تمرکز
حسابدار موفق سعی می کند ضمن آگاهی حداقلی از حوزه های مختلف حسابداری از قبیل حسابدازی مالیاتی، حسابداری مالی، حسابداری بهای تمام شده، حسابداری مدیریت، حسابداری بخش دولتی، حسابرسی داخلی و ... در یک محور اصلی به طور خاص تمرکز کند و در آن حوزه یک متخصص تمام عیار می شود.
2تخصص و دانش
• تخصص فنی: حسابدار موفق اصول و استانداردهای حسابداری را خوب می شناسد. وی سعی می کند تا حد امکان گواهی نامه های حرفه ای مرتبط با رشته را اخذ کند و مطالعات مستمر داشته باشد. آموزش مستمر چیزی است که حسابدار موفق از آن غافل نمی شود.
• تخصص مدیریتی: یک حسابدار موفق، از اصول و تکنیک های مدیریت و اداره کسب و کار آگاه است. بنابراین برای موفق شدن در حسابداری، باید مطالعاتی در حوزه علم مدیریت هم داشت.
• مهارت سخنوری و نوشتن: یک حسابدار موفق خوب حرف می زند و خوب می نویسد. وی قواعد نوشتن را کاملا رعایت می کند و دقیق و صحیح و محترمانه می نویسد.
3 ویژگی های شخصی و ظاهری
• ظاهر: حسابدار موفق لباسهای مرتبی می پوشد و همواره به آراستگی ظاهر در عین سادگی توجه می کند. وی حتی به تمیز بودن کفشها و کوتاه بودن ناخن ها و مرتب بودن موهای سرش هم توجه می کند. حسابدار موفق ظاهری بشاش و تمیز دارد.
• درستکاری: حسابدار دو چیز برای فروش دارد یکی زمان و دیگری درستکاری می باشد. حسابدار موفق استانداردهای شخصی بالایی برای صداقت و درستکاری دارد و همواره با استانداردهای بالای سازمانی خود را مطابقت می دهد و با آن زندگی می کند. حسابدار موفق زندگی شخصی خود را با استانداردهای زندگی حرفه ای هماهنگ می کند.
• اعتماد به نفس: حسابدار موفق اعتماد به نفس دارد، اما نه بیش از حد.
• خدمت محوری: حسابدار موفق همواره برای ارائه خدمات حرفه ای به دیگران تلاش می کند و به حل مشکلات آنان می اندیشد.
• دفتر کار یا محل کار: حسابدار موفق، دفتر کار تمیز، سازمان دهی شده، جذاب و راحتی دارد.
• بهداشت شخصی: حسابدار موفق همیشه خوشبو و خوشرو است. او به آرامی و شمرده شمرده صحبت می کند، با صدای بلند سخن نمی گوید. سالم و پر انرژی به نظر می رسد. در محیط کار نه خواب آلود است و نه خسته.
• طرز نگرش به محیط: حسابدار موفق مثبت اندیش( البته با تردیدهای حرفه ای )است و همیشه کار کردن را دوست دارد. وی از حل مسائل مشعوف می شود.
• خوش مشربی: حسابدار موفق با گروه های مختلف تعامل دارد، حتی با افرادی که دیگران احساس خوبی از تعامل با آنها ندارند. وی از انزوا و دوری از محیط پرهیز می کند.
• خلاقیت: حسابدار موفق راه حلهای خلاقانه ای را برای مسائل پیدا می کند و گزینه های مختلف را در پیش روی خود قرار می دهد و بررسی می کند.
4 مدیریت منظم منابع
• مدیریت پول: حسابدار موفق با پول سازمان و حتی با پول خودش ولخرجی نمی کند. او در وهله اول مدیر مالی خوبی برای زندگی شخصی خود است.
• مدیریت زمان: حسابدار موفق از زمان به به نحو کارآ و مؤثر استفاده می کند. افرادی که نمی توانند زمان را به درستی مدیریت کنند حسابدار موفقی نخواهند شد.
5 رعایت آداب معاشرت
حسابدار موفق:
• قادر به مدیریت جلسات و خاتمه دادن به آنها در زمان مناسب است.
• به جزئیات توجه می کند و بر اساس واقعیت ها و حقایق و شواهد سخن می گوید.
• هیچ وقت گفتن« متشکرم »را فراموش نمی کند و بابت خدماتی که از دیگران دریافت می کند سپاس گذاری می کند.
• وقتی وارد جمعی می شود، خود را به افراد جدید معرفی می کند.
• همیشه از تواضع کافی برخوردار است و هیچ گاه حس خود برتربینی را به دیگران منتقل نمی کند.
• وقت شناس است و هیچ گاه دیگران را منتظر نمی گذارد.
• می داند که چه زمانی باید به احترام دیگران از جا برخیزد.
@eghtesadjahani