| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
شروع روز کاری پیش از ساعت ۱۰ صبح «شکنجه» است ؟
دانشمندان علوم اعصاب معتقدند مضرات کمخوابی مشابه اعتیاد به سیگار و الکل است.
پژوهشگران دانشگاه آکسفورد میگویند مجبور کردن کارکنان برای شروع کار قبل از ساعت ۱۰ صبح، معادل شکنجه است و موجب بیماری، فرسودگی و استرس آنان میشود.
به گفته محققان گرچه پیش از رسیدن به سن ۵۵ سالگی، ساعت بیولوژیکی افراد بزرگسال با ساعت کاری ۹ صبح تا ۵ عصر هماهنگ میشود، اما این مساله یک «تهدید جدی» برای سلامت جسمانی و روانی افراد است. همچنین شرکتهایی که کارمندان را مجبور میکنند کار خود را صبح زود آغاز کنند، بازدهی کمتری دارند.
تحقیقاتی که بر روی خواب و مسائل آموزشی کودکان و نوجوانان صورت گرفته حاکی از این است که کودکان ۱۰ ساله نمیتوانند زودتر از ساعت ۸:۳۰ صبح بر روی مسائل آموزشی متمرکز شوند. همچنین مطالعات علمی نشان میدهد برای گرفتن بهترین نتیجه تحصیلی، بهتر است نوجوانان ساعت ۱۰ صبح و دانشجویان ساعت ۱۱ صبح فعالیتهای آموزشی و یادگیری خود را آغاز کنند.
دکتر پل کیلی، محقق دانشگاه آکسفورد در این زمینه میگوید: «ما نمی توانیم ساعت بیولوژیکی را تغییر دهیم. شما نمیتوانید یاد بگیرید که در یک زمان خاص بیدار شوید. بدن شما با نور خورشید سازگار است ولی شما از آن آگاه نیستید چرا که این سازگاری به بخش هیپوتالاموس مغز شما گزارش میشود نه چشمانتان.»
کمخوابی در افراد سبب خستگی، اضطراب، سرخوردگی، خشم، افزایش وزن، افزایش فشار خون، پایین آمدن ایمنی بدن و استرس آنها میشود. همچنین دانشمندان علوم اعصاب معتقدند آسیبهایی که در اثر کمخوابی به بدن انسان وارد میشود، مشابه مضرات مصرف دخانیات و اعتیاد به الکل است.
کمخوابی همچنین اثرات مخربی بر عملکرد و سلامت مغز، قلب و کبد دارد. فقط یک هفته با خواب کمتر شش ساعت در شب منجر به ۷۱۱ تغییر در نحوه عملکرد ژنها میشود.
به گفته محققان دانشگاه آکسفورد بهترین زمان خواب برای افراد نوجوان و بزرگسال حدود نیمه شب و بهترین زمان برخاستن حوالی ساعت ۱۰ صبح است.
منبع : سایت یورونیوز فارسی
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
تکنیکهایی برای رسیدن به خواسته ها
ﺁﺭزﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻣﻮﮐﻮﻝ ﻧﮑﻦو ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﻦ
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺜﺎﻝ :
ﻧﮕﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻡ ﺑﮕﻮ : "ﻣﻦ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﻫﺴﺘﻢ،ﻣﻦ ﺳﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﻢ،ﻣﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﻫﺴﺘﻢ"....
ﮐﻠﻤﻪ ﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ ﺣﺬﻑ ﮐﻦ...
نگو : ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﻮﻡ ، ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺳﺮﻣﺎ ﺑﺨﻮﺭﻡ،ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎﺷﻢ .
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ( ﻧﻪ ) ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﯼ ،ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺁﻥ ،ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ .
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﯿﻨﺪﯾﺸﯿﻢ ، ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺗﺮﺱ ،ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﮕﻮ ﻣﻦ ﺳﻼﻣﺖ ﻫﺴﺘﻢ ، من ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﻫﺴﺘﻢ
ﺁﺭﺯﻭﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﻗﯿﻖ ، ﻭﺍﺿﺢ ﻭﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻦ :
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ ﻭﺍﺿﺢ ﺗﺮ، ﺭﻭﺷﻦ ﺗﺮ، ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮ ﻭ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺟﺬﺏ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.
ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻭ ﻧﻮﻉ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﻗﯿﻖ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻦ.
ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﮐﻦ :
ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﯾﺖ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ، ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺮﺳﯽ ﻣﺜﻼ : ﺍﮔﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ، ﻭﺍﻧﻤﻮﺩ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ.
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ :
ﻫﺮﮔﺰ ﺷﮏ ﻭ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ ﻭ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ، ﺑﺎﻭﺭ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ
ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﻣﯿﺮﺳﯽ.
به ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ،ﻧﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ :
ﻭﻇﯿﻔﻪ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﯾﻢ ، ﺩﺭ ﺫﻫﻨﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﮔﯿﺮﯾﻢ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﮕﻮ : ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯿﺮﺳﻢ؟
ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ، ﺁﺭﺯﻭﻫﺎ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﮑﺮﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ .
سپاسگزار باش :
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺑﺖ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﺷﮑﺮ ﮔﺰﺍﺭ ﻭ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭ ﺑﺎﺵ چون ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﯼ قویترین و ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﺳﺖ.
به ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺪﻩ:
ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ ؛ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﯾﺖ ﺭﻭﺡ ،ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮐﻦ ، ﻧﻘﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﻦ ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ.
ﻫﺮ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﮐﻪ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺪﻫﯽ، ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﺳﯿﺪ ، ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺖ ﺑﺨﻮﺍﻩ
ﻋﺎﻟﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ...
فقط یک شب دیگر زنده بمان، همین!
پسرتان امشب را به صبح نخواهد رساند! این جمله ای بود که وقتی هفده ساله اش بود و گرفتار یک بیماری سخت شنید. جمله ای که پزشک به پدر و مادرش گفت.
«اریکسون» صدای گریه مادرش را شنید. با خودش فکر کرد:
کسی چه میداند، شاید اگر من امشب را به صبح برسانم، مادرم این قدر رنج نکشد و تصمیم گرفت تا سپیده صبح نخوابد.
او با طلوع خورشید فریاد زد: مامان! من هنوز زندهام!
او تصمیم گرفت همواره سعی کند فقط یک شب دیگر را به صبح برساند و موفق شد.
این داستان واقعی است و متعلق است به روانشناس معروف میلتون اریکسون. اما داستان دشوار زندگی وی ادامه دارد. وی که پریش خوانی داشت، کور رنگی هم داشت و بعد از بیماری، حالا به نوعی فلج هم شده بود و دیگر نمی توانست حرکت کند، تنها عضله ای که حرکت می کرد، عضلات پلکش بود!
چه کار کرد؟ یک پدیده معمولی را تبدیل کرد به یک فرصت استثنایی، وی رزوها، هفت خواهر، یک بردار و دو والدینش را زیر نظر می گرفت و به رفتار آن ها فکر می کرد و رفتار آن ها را تحلیل می کرد و همین آغازی شد برای اینکه بعدها وی به یک روان درمانگر معروف و موفق تبدیل شود. وی كه همزمان صاحب يك خواهر شده بود، با پيروي (الگوبرداري) از اين نوزاد توانست سلامتي و توانايي جسماني اش را به راحتي و در كمتر از يك سال دوباره بازيابد.
او بیش از 22هزار شب (60 سال) بعد از آن شب که قرار بود بمیرد زندگی کرد! چرا که تصمیم گرفت فقط یک شب دیگر زنده بماند و طلوع آفتاب را ببیند.
تجویز راهبردی
در شرایط دشوار و خشن محیطی دو نکته را در نظر بگیرید. به پدیده های معمولی اطرافتان نگاه کنید و از خود بپرسید از همین مساله پیش پا افتاده چه استفاده ای می توانم بکنم؟ منتظر معجزه نباشید. دو؛ علاوه بر افق های بلندمدت، افق های بسیار کوتاه مدت را نیز در برنامه ریزی خود بگنجانید (حتی گاهی به اندازه یک شب تا صبح)!