| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
بحران ناکارآمدی در نظام مدیریت کشور
محسن جلال پور
40 درصد نیروی انسانی شاغل در بخش دولتی را نیروهای مازاد یا ضعیف تشکیل میدهند که این موضوع بهره وری را پایین آورده است . اکنون در یک بنگاه اقتصادی مانند ایران خودرو 12 هزار نفر نیروی انسانی مازاد وجود دارد؛ شرکت خودروسازی سایپا نیز همین وضعیت را دارد! (منبع: گفته مشاور رییس جمهور در ایرنا).
یکی از پیام های نهفته در سخن ایشان این است که از 8.5 میلیون کارمند و حقوق بگیر دولت(منبع مهر) ، نزدیک به چهار میلیون نفر، ناکارآمد و ضعیف (ازنظر کارشناسی) هستند.
مدت هاست که بحث هایی درباره پایین آمدن مداوم کیفیت خدمات دهی دولت مطرح می شود و مصداق هایش برای مردم اظهر من الشمس است. اکنون سوال های متعددی در این زمینه در ذهن نقش می بندد. از جمله این که چگونه اجازه داده شده که 40 درصد نیروی انسانی یک ساختار را نیروهای ضعیف تشکیل دهند؟ چگونه این همه نیروی ناکارآمد به دولت راه یافته اند؟ مسبب استخدام این همه نیرو در دولت کیست؟ و...
در عارضه یابی این مشکل بزرگ، به این نتیجه رسیدم که ایراد اصلی در تعیین هدف و ریل گذاری اقتصاد کشور است. ما اقتصاد را برای اشتغالزایی میخواهیم و نه برای رشد اقتصادی. چون با وعده اشتغال است که مردم به نامزدهای مجلس و ریاست جمهوری رأی می دهند. چون با وعده اشتغال و توزیع پول است که گروه ها در انتخابات رأی می آورند.در مقابل، سخن گفتن از رشد اقتصادی هیچ جذابیت اجتماعی ندارد و پایگاه سیاسی ایجاد نمیکند.
نتیجه این که اگر دولت همچنان خود را متولی ایجاد شغل برای انبوه بیکاران بداند، اقتصاد ایران در مسیر درست قرار نمیگیرد
اما اگر دولت، وظیفهاش را بهبود فضای کسب وکار بداند و به بخش خصوصی مجال فعالیت بدهد و آزاد سازی فعالیتهای اقتصادی را به صورت جدی در دستور کار قرار دهد، چرخ اقتصاد به گردش در میآید که هم رشد به دست آید و هم اشتغال ایجاد شود