| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
مدلهای تغییرذهن
هوارد گاردنر در کتاب خود هفت عامل را مشخص کرده است (گاهی اوقات آنها را اهرم می نامد) که میتوان در همه موارد تغییر ذهن به کاربرد.
این هفت عامل عبارتاند از:
استدلال: کسانی که خود را تحصیلکرده می پندارند، بهویژه در موضوعات اعتقادی از استدلال استفاده بیشتری می کنند. استدلال می تواند شامل منطق صرف، استفاده از قیاس، یا ایجاد طبقه بندی باشد.
تحقیق: مکمل استفاده از استدلال، جمعآوری داده های مربوط است. کسانی که آموزش علمی دیده اند میتوانند به شیوه های نظام مند اقدام کنند و حتی شاید از آزمون های آماری برای تائید روندهای نویدبخش – یا ایجاد تردید در آنها – استفاده کنند.
بازآوایی: استدلال و پژوهش با ابعاد شناختی ذهن سروکار دارد؛ ولی بازآوایی نشانهء جزء عاطفی است.
توصیف مجدد بازنماینده: چهارمین عامل مقوله ای فنی به نظر می رسد ولی بسیار ساده است. تغییر ذهن تا جایی قانع کننده است که برای بازنمایی در شکل های مختلف مناسب باشد و شکل های مذکور یکدیگر را تقویت کنند.
منابع و پاداشها: بعضیاوقات تغییر ذهن هنگامی محتمل تر است که بتوان منابع قابلتوجهی را به کار گرفت.
رویدادهای جهان واقعی: بعضیاوقات رویدادی در جامعه ای بزرگتر اتفاق می افتد و بر بسیاری از افراد اثر می گذارد. نمونه های آن عبارتاند از جنگ، توفان، حمله تروریستی، رکود اقتصادی و یا در جنبه مثبت؛ دورههای صلح و رونق اقتصادی، در دسترس بودن معالجات پزشکی، حاکمیت یک رهبر، گروه یا حزب سیاسی خوب.
مقاومت: شش عاملی که تاکنون مطرح شدند همگی به تلاش برای تغییر ذهن کمک کنند. اما غیرواقع بینانِه است که فکر کنیم تنها عوامل تسهیل کننده وجود دارند. باگذشت زمان تغییر ذهن ها دشوارتر می شود، علت آن است که دیدگاه ها و چشماندازهای قدرتمندی کسب می شوند که در برابر تغییر مقاوماند.